پرواز امین تارخ صفحه تلخی از مهر ۱۴۰۲
تاریخ انتشار: ۷ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۴۰۱۷۸۶
در سالی که گذشت چهره های مختلف فرهنگی و هنری با دغدغه های مختلف فرهنگی در حرفه های متفاوت با ما همکلام شدند که در تعطیلات نوروز 1402 بخش های برگذیده ای از آن را از نظر می گذرانید.
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر برنا؛ پیکر امین تارخ بازیگر برجسته کشور دوشنبه ۴ مهر ماه در قطعهی هنرمندان بهشت زهرا تشییع و به خاک سپرده شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مراسم تشییع پیکر زندهیاد «امین تارخ» صبح دوشنبه ۴ مهر ماه در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) برگزار شد.
چهرههای هنری صبح دوشنبه ۴ مهرماه با حضور در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) با زندهیاد امین تارخ بازیگر مطرح سینما، تئاتر و تلویزیون وداع کردند.
در این مراسم که با آهنگ «گلچهره مپرس» محمدرضا شجریان آغاز شد؛ رضا کیانیان، محمدمهدی عسگرپور، فاطمه معتمدآریا، گلاره عباسی، علیرضا شجاع نوری، مجید برزگر، مازیار میری، گلاره عباسی، عبدالجبار کاکایی، شبنم مقدمی، فرزین محدث، پوریا رحیمی سام، جمشید هاشمپور، مسعود کرامتی، رخشان بنیاعتماد، عاطفه نوری، پوریا پورسرخ، فرزاد حسنی، بهرام افشاری، منوچهر شاهسواری، حبیب ایلبیگی و... حضور داشتند.
مراسم تشییع رأس ساعت ۱۰ صبح و با ورود پیکر امین تارخ به محل برگزاری مراسم در بهشت زهرا و قطعهی هنرمندان، آغاز شد.
در حاشیهی این مراسم با چند تن از هنرمندان گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید.
عبدالجبار کاکایی در سوگ «امین تارخ» به خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا گفت: پیش از اینکه از نزدیک با امین تارخ آشنا شوم او را با آثارش میشناختم. همیشه تصورم این بود که شاید نزدیکترین بازیگر به حوزهی ادبیات از لحاظ لحن، صدا و طرز ادای جملاتش باشد. همین امر سبب رفاقت ما شد.
او عنوان کرد: آغاز آشنایی خوبی با آقای تارخ داشتیم. این دوستی باعث شد ایشان تعدادی از اشعار من را با صدای خودشان و با آهنگسازی آریا عظیمینژاد بخوانند. دست بر قضا دست روی آثاری گذاشتند که نقد اجتماعی بود و اجرای بسیار خوبی را هم ارائه دادند.
کاکایی افزود: آخرین ارتباطی که با امین تارخ داشتم از طریق یک پیامک بود. برای من در آن پیام نوشته بودند: «ای کاش صورت نهایی کار مادامی که در قید حیات هستم به دستم برسد.» متاسفانه این قضیه اتفاق نیفتاد. یکی از افسوسهای من این است که آلبوم «در مجاورت جهان» با صدای امین تارخ و اشعار من بدون حضور او رونمایی خواهد شد.
در ادامه عباس محبوب بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون در سوگ «امین تارخ» به خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا گفت: دوست دارم در وهله اول به خانواده امین تارخ عزیز و خانواده فرهنگ و هنر تسلیت بگویم. اینها را به دلیل اینکه با او همکار و دوست بودم نمیگویم، او سهم بسزایی در پیشبرد بازیگری در عرصه تئاتر، تلویزیون و سینما داشت.
او ادامه داد: امین بدون شک یکی از بنیانگذاران تدریس بازیگری در ایران بوده است. بسیاری از بازیگران نامدار در کلاسهای او رشد پیدا کردند. روحش شاد و تا یادش تا ابد گرامی خواهد بود.
گلاره عباسی بازیگر سینما که یکی از شاگردان «امین تارخ» هم بود در سوگش به خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا گفت: تنها جملهای که در مورد مرگ امین تارخ عزیز میتوانم بگویم این است که رفتن او غمی روی غمهایمان تلنبار کرد. روح حق طلب و پرشور آقای تارخ توان تحمل این روزها را نداشت چرا که همیشه مردم دوست بود. امین تارخ استاد من در بازیگری بود. اولین صحبتی که همیشه ایشان با شاگردانش داشت این بود که در ابتدا یک انسان و پس از آن یک بازیگر باشید.
او افزود: از نگاه من مراسمی در خور شان ایشان در خانه ابدیش در سینما که همیشه برای آن زحمت میکشید برگزار نشد.
انتهای پیام//
آیا این خبر مفید بود؟نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: پیامک خاک رضا کیانیان فرهنگ و هنر مرگ فرهنگ و هنر برنا امین تارخ بهشت زهرا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۰۱۷۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرگذشت غمانگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)
دهم اردیبهشتماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته میشود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران میدانند. صدیقه (روحانگیز) سامینژاد بازیگر فیلم «دختر لر» پس از نقشآفرینی در نخستین فیلم خود آنقدر سختی دید که هرگز حاضر به تکرار این تجربه نشد.
به گزارش روزیاتو، نام روحانگیز سامینژاد که متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.
با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامینژاد به شهرت رسید اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.
فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سالها بیخبری و با تصاویری تکاندهنده از این ستاره سالهای دور سینما واکنشهای تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد:
زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سالهای پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روحانگیز سامینژاد مُرده است. من تا آن روز فکر میکردم روحانگیز سامینژاد باید سالها پیش مرده باشد. به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامینژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامینژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».
این کارگردان سینما همچنین گفته بود:
من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامینژاد را در فیلم تهامینژاد دیده بودم که گریه میکرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناسترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلیهای دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعهای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خود حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.
عباس بهارلو – مورخ و پژوهشگر سینما – در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخشهایی از آن آمده است:
وقتی در سال ۱۳۱۲ فیلمِ «دختر لر» ساخته مشترک خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا، که صدیقه سامینژاد در آن نقش «گلنار» را بازی میکرد، در تهران نمایش داده شد، در میان مردمی که برای بار نخست سیمای یک زن ایرانی را بر پرده سینما دیده بودند واکنشهای ناگواری برانگیخت، که بهدرستی روشن نیست ــ و احتمالاً هیچگاه نیز معلوم نخواهد شد ــ که آیا خانم صدیقه سامینژاد تصوری از آن واکنشها در ذهن داشته است یا خیر، و آیا اگر میداشت حاضر به ایفای نقش در آن فیلم میشد؟
گفته میشود که در آن مقطع آوانس اوگانیانس نیز کوششهایی را در زمینه ساخت فیلم انجام میداد و در اینباره بهارلو ادامه داده است:
بهموازات فعالیتهای سختکوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین سپنتا و خانبهادر اردشیر ایرانی نیز برای ساختن نخستین فیلم مشترک در هندوستان در جستوجوی بازیگر زنی بودند که زبان فارسی بداند و نقش «گلنار» را در فیلم «دختر لر» بازی کند. تا قبل از دوره پهلویِ اول بازی زنانِ مسلمان در نمایشها و تعزیهها ممنوع بود و بازیگران زنی که در این سالها در فیلمهای اوگانیانس و مرادی ایفای نقش میکردند مانند مادام سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین ژوزف، زما اوگانیانس و آسیا قسطانیان (کوستانیان) از بانوان ارمنی بودند که اکثر آنها از صحنه تئاتر به سینما آمده بودند، بههمین دلیل موانع کمتری بر سرِ راه خود داشتند.
سپنتا موفق شد صدیقه (روحانگیز) سامینژاد، همسر یکی از کارکنان کمپانی امپریال فیلم بمبئی، را که از سیزده سالگی از کرمان به هندوستان رفته بود مجاب کند و با این توضیح که نام او بهعنوان نخستین بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران ثبت خواهد شد ــ که شد ــ موافقت او و شوهرش، دماوندی، را برای بازی در فیلمش جلب کند. بدین ترتیب گروه هندی ـ ایرانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی کار خود را در هندوستان آغاز کرد.
«دختر لر» نخستین بار در سیام آبان ۱۳۱۲ در دو سینمای مایاک (دیدهبان) و سپه بر پرده آمد، و نمایش آن، سال بعد از دوم مردادماه ۱۳۱۳ در سینما مایاک تکرار شد، و پس از یک ماه از چهارم آذر نمایش آن در سینما سپه به مدت پنجاه روز ادامه یافت. سپس با یک دو هفته وقفه در همینسینما از نو بر پرده رفت. استقبال از فیلم بسیار پُرشور بود و حتی «مادر بزرگهای خیلی پیر» هم رفتند تا سرگذشت «دختر لر» را بهچشم ببینند.
ایفای نقش گلنار در «دختر لر» موجب شد که صدیقه سامینژاد چنان انگشتنما و زبانزد خاص و عام شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.
سامینژاد در سال ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال پس از نمایش «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامینژاد با نام «سینمای ایران از مشروطیت تا سپنتا» حضور یافت و به روایت زندگی دشوار و پر از رنج خود پرداخت.
از تهامینژاد نقل شده است:
اغلب بهطور کنترلنشدهای میخندید و در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود به من گفت که هنگام اقامت در هند ایرانیهای متعصب او را مورد ضربوشتم قرارمیدادند و حتی بطری بهطرفش پرتاب میکردند. بهطوریکه همواره مجبور بود همراه با محافظ از استودیو امپریال فیلم خارج شود.
درباره این چهره مستند دیگری با نام «روحانگیز سامینژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است.
سامینژاد در حالی در ۸۰ سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبهای با ایسنا گفته بود:
بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آنها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسلهای دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آنها به این موضوع توجه نکردند.
قدیمیهای معروف، بریدهاند و سعی میکنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سالها به آنها بیلطفی شده است و دل پرگلایهای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که میتوانست بازی کند. در یکی از برنامههای تلویزیونی هفت، بعد از سالها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید میبینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمیتوان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد اما سالها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او میتوانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی میکرد چه اتفاقی میافتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بیغمی وجود نداشت، میتوانست نقش یک پدر را بازی بکند.
کانال عصر ایران در تلگرام